پینار و کتاب
دارم کتاب می خونم. ...
خانواده کفشها
عکسهای افکت دار
پینار و پستونک
الان درش میارم: آخیش بذار یه ذره براش بخونم: دلم براش تنگید الان برش می گردونم: ...
پینار در حال بال بال زدن برای تو بغل رفتن
پینار در حال دست دادن
پینار برای اولین بار در شاهگلی:(بغل باباش)
اولین عروسی
تو 100 روزگیت ،رفتیم اولین عروسی "عروسی پسر عمه صالح مامان" ، ان شاالله عروسی خودت عزیزم ان شا الله 100 سال عمر با عزت داشته باشی. وقتی رسیدیم برای اینکه پیش دستی کنی و کسی از بغل من تو رو نگیره یه جیغ و داد حسابی راه انداختی و نیم ساعت فقط جیغ زدی و بعدش که خیالت راحت شد آروم شدی و تا آخر عروسی تو بغل من به آهنگها گوش دادی ، البته چون هوا سرد بود ما برا شام نموندیم و زود برگشتیم. قربونت برم کوچولو. عکسها خیلی خانوادگی شده بودن عزیزم نتونستم بزارم. ...
اولین لبخند
بالاخره ما لبخندت رو دیدیم و کلی ذوقیدیم. ان شاالله که همیشه بخندی عزیزم و زندگی بر وفق مرادت باشه. ...